خدایا شکر اینجا دیگه می تونم حرفامو راحت بهت بزنم تصمیم گرفتم اینجا تمام خاطرات حرفا و فکرام که همشون با تو گره خورده رو بنویسم
میخوام بنویسمشون چون جزء بهترین خاطراتمه مینویسمشون تا واسه همیشه بمونه ....
شاید بزودی آدرس وبلاگمو بهت دادم شاید بعد نوشتن تموم خاطراتمون خبرت کردم شایدم چند سال دیگه خودت اتفاقی بهش رسیدی...
راستش این چند شب یکم بهم ریختم اگه با پیامام اذیتت کردم ببخش همش از سر دلتنگی بوده...
سخته وقتی همه چی اطرافم همون چیزایه که تو دوست داری
وقتی همه چی حتی غذا ها و رنگ لباسا هموناییه که تو دوست داری
دلم برات تنگ شده
تنگ تر شد وقتی داداشم واسه خودش یه لباس نوک مدادی خریده بود
وقتی دو روز پشت سر هم خورشت قیمه و کباب شامی از هر چی غذاست سیرت کنه ... خدایا کمک!!!
عشق من
اگه برگردی پیشم ، میدونم با تو همیشه عاشق می مونم ،
تو بیا اگه نباشی پیشم میمیرم ،تو رو تو آرزو هام میبینم
تنهام نذار تو این فاصله ...
منو با این همه خاطره ...
ببین اسیر دنیات شدم ،
پس نذار عشقمون از یاد بره ...
عشق من
اگه برگردی پیشم ، میدونم با تو همیشه عاشق می مونم ،
تو بیا اگه نباشی پیشم میمیرم ،تو رو تو آرزو هام میبینم ...
|